پیروزی درخشان انقلاب اسلامی در ایران که در سال 1357 هجری شمسی برابر با 1979 میلادی رخ داد جهان را متوجه مبانی فکری این انقلاب ساخت، به این که چگونه یک جمعیّت غیر مسلّح، توانست بر یک نظام تا به دندان مسلّح، پیروز شوند و حکومتی را بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر و روش اهل بیت پیامبر برپا سازند که با تمام دشمنیهایی که با آن شده است، همچنان سرپا ایستاده است، و به خواست خدا برپا خواهد ماند.
این رخداد سبب شد تا اندیشمندان جهان و نویسندگان و پژوهشگران به فکر شناخت مکتب اهل بیت برآیند و واقعیت را از نزدیک لمس کنند. اهلبیتی که در قرآن از آنها ستایش شده و برای آنها حقوق ویژهای معین گردیده است.
رویکرد جهانیان به شناخت این مکتب، مایه ترس و هراس صهیونیستها و قدرتمندان جهان در رأس آنان آمریکا و همپیمانان آنان شد، و از آن ترسیدند که این فکر و اندیشه در منطقه گسترش یابد، و در نتیجه حکومتهای دست نشانده آنان را متزلزل سازد؛ در همین راستا دست به دامن فرقههای ساختگی و مذاهب گمنام و اقلیتهای فکری و مذهبی شدند تا از این طریق بتوانند چهر? مکتب اهلبیت را مخدوش سازند و مانع از نشر افکار آزادخواهانه آن گردند.
در میان این مذاهب ساختگی، وهابیت نقش عمدهای را ایفا کرد زیرا نام اسلام را بر خود داشت و از نظر قدرت مالی و دیگر امکانات نیز، میتوانست در این مورد، کارساز باشد؛ لذا پس از انقلاب اسلامی، کارگزاران این آیین ساختگی، در مورد تشیع به نشر کتابها و مقالههای فراوان و مصاحبهها و برنامههای تلویزونی پرداختند که هدف از آن ارائه تصویر غیر منطقی و غیر قابل قبول از تشیع بود.
دشمنان اهل بیت، آن قدری در این مورد سرمایه گذاری کردهاند که در تاریخ مذاهب بیسابقه است. تنها از کتاب «الشیعه والتصحیح» هشت میلیون نسخه در خرطوم پایتخت سودان و دو میلیون در نقاط دیگر آن کشور چاپ و توزیع شده است، کشوری که گناه اصلی آنان علاق? راسخ نسبت به اهلبیت و شعار آنان حبّ اهلبیت است.
کسانی که این مسائل را پیگیری میکنند، میگویند: 40000سایت اینترنتی به تبلیغ وهابیت مشغول است، و تاکنون 10000عنوان کتاب و جزوه بر ضد تشیع در جهان منتشر شده است که تیراژ برخی از آنان میلیونی بوده است، ولی طبق این مثل «از قضا سرکنجبین صفرا فزود» همین موج گسترده ضد تشیع، گروهی از دانشمندان و واقعگرایان را به این فکر انداخت که از نزدیک با این مکتب آشنا شده، بدانند چه پیش آمده که این همه هیاهو بر ضد این مکتب به راه افتاده است. گروهی نیز از نزدیک با علما و دانشمندان شیعه تماس گرفته و حقیقت را جویا شوند و سرانجام به دروغ پردازیهای آنان پی می برند و به تدریج «یدخلون فی دین الله أفواجاً» «دسته دسته به دین خدا درآیند» به همین رو، بدون این که گامی از طرف علمای شیعه برداشته شود، موج شناخت تشیع در مصر و اردن و دیگر کشورهای عربی حتی اروپا و آمریکا به راه افتاده است، و قلوب جوانان پاک دل با مهر و مکتب اهل بیت لبریز گشته و گاهی از نویسندگان مزدور وهابی تبری می جویند.
شگفتا! تاریخ تکرار میشود. دستگاه پاپ نیز پیوسته کوشیده است چهره نامطلوبی از اسلام ترسیم کند و در این مورد، لشکری را به عناوین گوناگون به استخدام درآورده است، امّا همین تبلیغات سوء، نتیج? معکوس بخشیده و موج اسلام گرایی، اروپا و آمریکا را فراگرفته است، و چیزی نمیگذارد که اروپای مسیحی، اروپای اسلام خواهد بود.
چندی پیش، کتابچهای شبیه شب نامه، به دست من رسید که عنوان آن را این جمله تشکیل میداد: «سؤالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه شد»، در حالی که این کتابچه نه نام مؤلف را دارد و نه نام مترجم و نه نام ناشر، و نه محل نشر آن مشخص شده است.
در مقدمه کتابچه آمده است که من این سؤالها را از سایتهای مختلف و کتابهای ضد شیعی جمعآوری کردهام، و خود نقشی جز گردآوری ندارم، و از میان جوانانی که به قول او هدایت شده اند از یک فرد بحرینی نام برده است که اگر صحیح باشد، فقط یک جوان است که از ولایت اهل بیت خارج شده و به ولایت امویها درآمده است. بنابراین از جوانانی که مدّعی است بر اثر این پرسشها هدایت شدهاند خبری نیست و خود نویسنده هم آن جوانان را ندیده است.
سایتهایی که او به آنها اشاره می کند سایتهای وهابی هستند که عموم مسلمانها از آنان متنفرند، وهابیت مکتبی است که در قرن هشتم پدید آمد، و بعداً به وسیل? محمد بن عبدالوهّاب تبلیغ شد، و هدف آن تفرقه افکنی میان مسلمانان و تکفیر همگان به جز یاران خودش بود.
سایتهایی که او به آنها اشاره می کند، سایتهای سیاسی هستند که از لندن هدایت می شوند مانند: سایت: www.isl.org.uk و اداره کنندگان آنها مخالفان نظام جمهوری اسلامی می باشند، اکنون باید دید این سؤالها را خود این جوانان مطرح کرده اند و پاسخ نیافتهاند، آنگاه از اهل بیت رویگردان شده و به حزب اموی درآمدهاند یا افراد دیگر این سؤالها را مطرح کرده اند؟!
آیا روش صحیح قرآنی این نیست که این افراد این سؤالها را پیش اهل علم و اهل ذکر میبردند، آنگاه سؤالها را با پاسخها منتشر میکردند تا به آیه قرآنی عمل کرده باشند که فرمود: «فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون» «از اهل الذکر بپرسید اگر نمیدانید» (انبیاء/7؛نحل/43) تا آنان بر قرآن و سنت عرضه کنند حقیقت را بازیابند، چنان که میفرماید:
«فإن تنازعتم فی شیء فردّوه إلی الله و الرسول إن کنتم تؤمنون بالله والیوم الآخر ذلک خیر و أحسن تأویلاً» (نساء/59).
بنابراین طرح این سؤالها نزد جوانان ساده دل و بی اطلاع که در این مورد تخصصی ندارند برخلاف روش علمی و نوعی خیانت به آرمان دینداری است.